فوتبالیست آرژانتینی:ماکسی رودریگوئز
پایتخت شیلی:سانتیاگو
ماده موجود در برنج:نشاسته
یک دور بازی تنیس:ست
دریای عرب:یم
سخت گیر:صاعب
سنگ قیمتی:گوهر
بالایی:فوقانی
مرتع لاستیکی:کش
پسوند خورنده:گسار
به تاخیر افتاده:معوق
نظر:رای
نرخ:بها
صراحت:رک گویی
طرف چپ:یسار
خطاب تحقیر آمیز به مردان:مرتیکه
رود اروپایی:رن
ستاره دنباله دار معروف:هالی
کلمه دال بر شگفتی:وه
آب بند:سد
جرب:گال
لباس:جامه
نت میانی:لا
تاخت و تاز:جولان
آسیاب آشپزخانه:هاون
خلاص شدن:رهایی
پایتخت نیجر:نیامی
تکه چوبی برای شکافتن کنده:گوه
ذره باردار:یون
نامتناسب و ناسازگار:ناهنجار
مسائل:موارد
ماه شاعرانه:مه
سخن گو:گویا
نوعی گیاه خاردار:گون
وسیله سوراخ کردن:مته
متلاطم:مواج
درون دهان:کب
صمغ ساقه گون:کتیرا
توانا در زد و خورد:بزن بهادر
قرارداد:کنترات
فیلمی با بازی سیروس گرجستانی:تنوره دیو
حرف افسوس:وای
بدی:شر
صدای خنده:هرهر
گمان بردن:حدس
اسب راهرو:یورغه
گردش طور کعبه:طواف
حرف فاصله رسان:تا
از جنس نر:نرینه
رازش فاش شده:رسوا
هدر رفته:نفله
طاقچه:رف
اعضای هیئت وزیران:وزرا
روشنی:فروغ
محکم و قطعی:اکید
بسیار کشنده:قتال
نوعی از سازها:زهی
دیگ دهان گشاد:تیان
کوچکتر:کهتر
پایتخت گینه استوایی:مالابو
بی سواد:امی
خوابگاه:یطاق
آرایشگر:سلمانی
قانون چنگیزی:یاسا
ترکیب چند جمله:عبارت
مدعی شدن:ادعا
رها:ول
شل:لق
یواش:آرام
معروف:بنام
تمام قد:قدی
خطاب محترمانه مردان:آقا
معالجه با آب:آب درمانی
من و شما:ما
مطیع و فرمانبردار:رام
سلاح کاشتنی:مین
از مواد مفید در میوه ها و سبزی ها:ویتامین
فیلمی از عباس رافعی:پروانه ای در باد
شایستگی و لیاقت:برازندگی
کشور اروپایی:اکراین
ارجمندی:عز
غرغر:نق
کادو:هدیه
ارابه:گاری
معما:چیستان
قورباغه:وک
گرمسیر:حاره
سنجیدن:قیاس
پرنده سعادت:هما
شهر بی قانون:هرت
حرف ندا:ای
خواری و پستی:هوان
قوم کم حرف:لر
نوشته پست کردنی:نامه
کاسه سر:اهیانه
اشاره به دور:آن
استفراغ:قی
دولت ها:دول
فیلمی با بازی گوهر خیراندیش:گلیخ
هضم غذا:گوارش
ارفاق:آوانس
راهرو سرپوشیده:دالان
ثریا:پریون
موسیقی دان آلمانی:باخ
منزلت:شان
عجول و شتابزده:دستپاچه
حق سپاسگزاری:شکرانه
دستگاه اتصال برق:سویچ
راس:سر
نیایش:دعا
دارو:دوا
عضو صورت:لپ
نفرین شده:لعین
عدد اول:یک
نخستین جمله اعتقادی اسلام:لا اله الا الله
از عوامل بیماری زا:ویروس
پرستار کودک:لله
پایه و ستون:رکن
چندین جدول:جداول
بزرگان:نبایل
بند کردن به کسی:کلید کردن
کشور عربی:اردن
شهر انار:ساوه
سست و تنبل:لس
آبادی:ده
میانه روی:اعتدال
پدر:اب
شرح اول کتاب:دیباچه
عامل شفا:دوا
رها کردن:لم دادن
دلداده مجنون:لیلی
صنم:بت
سلاح انفجاری:بمب
ملک الموت:عزراییل
نت میانی:لا
متال:فلز
خواست و میل:اراده
جایی که امنیت باشد:نا امن
پول ترکیه:لیر
عام:کلی
پایتخت اروپایی:هلسینکی
ابزار کار مکانیک:آچار
دستور:امر
با صراحت سخن گفتن:رک گویی
نوعی نمایش:سیرک
حیوان با وفا:سگ
خوراک طیور:دان
موجود حیالی ترسناک:دیو
عدد ماه:سی
از مراکز استان ها:ساری
نویسنده اصول فلسفه:رنه دکارت
اثر جلال آل احمد:سنگی بر گوری
فراخ:گشاد
خط کش مهندسی:تی
شرور:بد
درخشان:براق
جای کم عمق رودخانه:گدار
چشم انداز:دورنما
بدنامی:رسوایی
مجموعه قوانین یک شرکت:آیین نامه
ساکت باش:هش
مسیر حرکت سیارات:مدار
از ادات پرسش:کدام
بیماری:دا
عامل تکثیر نهانزایان:هاگ
محموله:بار
خدایی:ربوبیت
پوشاننده:ستار
رسیدگی به دادخواهی:دادرسی
شیوه و روش:راه و روش
مقررات و احکام دولتی:قانون
جای بازگشت:ماب
داستان بلند:رمان
بحبوبه:گیرودار
از ادات ÷رسشی:آیا
از تنقلات ترش:تمر
دریای عرب:یم
حیران و مبهوت:هاج و واج
گله:رمه
بدنه:تنه
خانه پشت به آفتاب:نسر
غذاخوری:رستوران
نامی برای قیامت:یوم الدین
حرف نداری:بی
پسوند دارندگی"مند
تمام و کامل:تام
کالبد:جسم
پس زدن:دفع
حاکم مستبد:دیکتاتور
پوستین:وت
داروی استعمال خارجی:پماد
نشانه و هدف:آماج
رها:ول
فلز چهره:روی
لیز و چسبنده:لزج
گدای سمج:هادوری
مال:دارایی
تعمیر لباس:رفو
گونه و نوع:جور
خو:عادت
اسب چاپار:یام
چندین دفتر:دفاتر
جور و ستم:جفا
مادر:مام
آرام بخش دل:دل آرام
ظرف آبگوشت:دیزی
شریف و بزرگ زاده:نجیب
گوشت ترکی:آت
غرغر:نق
روپوش:مانتو
برقرار شده:مقرر
سرنویس ها:عناوین
سلوغ کردن بچگانه:جنگولک بازی
هضم کردن:گواردن
پرنده زیبا:قو
هرگز نه عرب:لن
عملی در نماز:رکوع
دربار شاهان:بارگاه
گوشت دود داده خوک:ژامبون
برگزیده از هرچیز:زبده
دودمان:تیره
صضمیر غایب:او
سفره:خوان
سازوبرگ اسب:یراق
نگهبان زندان:زندانبان
ماه میلادی:نوامبر
مکان پر خطر:ناامن
نعره و دادو فریاد:عربده
پرنده خوش آواز:قناری
تکه چوبی برای شکاتن کنده:گوه
هوشیار و دل آگاه:بیدار دل
فهرست:نمایه
واقعی خودمانی:راستی راستکی
ناشنوا:کر
مادر عرب:ام
یل سیستان در شاهنامه:رستم
نوعی بازی تخته و مهره:نرد
بی پروا:متهور
سخنان بی معنی می گوید:یاوه گو
آغاز شده:مبتدا
اثر یان فلمینگ:بکش و زنده بمان
سنگریزه:ریگ
بی پرده:رک
بازداشتن:نهی
عضو حشرات گزنده:نیش
حرف افسوس:وای
یار برهمن:رای
سرزنش کردن:نکوهیدن
ته دوزی کتاب:ته بندی
صورت جلسه مذاکرات سیاسی:پروتکل
کمپ:اردو
عقب و پشت: پس
بحبوحه:گرماگرم
شکم بند:گن
خواهر:اخت
گندم سوده:آرد
اصطلاحی در فوتبال:تکل
از تنقلات شکستنی:تخمه
گودال:لان
پیروان مذاهب دارای کتاب:اهل کتاب
درک کردن:فهم
حرارت:تف
رونق پیدا کردن:سکه شدن
سمت راست:یمین
موی گردن اسب:یال
چیز:شی
ناپیدا:گم
بیماری:دا
زنگ:درا
کفیل:ضامن
دلال: کمیسیونر
فیلمی با بازی بهروز وثوقی: امروز و فردامطیع:رام
از پاپوش ها:جوراب
وسیله نگهداری اوراق اداری:زونکن
غله کم حرف:جو
همراه فراوان:فت
گریز:فرار
اثر شولوخوف:دن آرام
تعصب ملی:ناسیونالیسم
فلانی:یارو
سماوی:آسمانی
خوی گرفتن:تانس
طرف چپ:یسار
عقیده:رای
کشور اروپایی:لتونی
واحد شمارش چیزهای استوانه ای:رول
نغمه و سرود:نوا
پایتخت ژرمن ها:برلین
یدک کشیدن:بکسل
در پیچیدن:لوله کردن
چهره:رو
لفظ ابتدا یا انتهای کلمه:وند
عاجز:ناتوان
پایتخت ارمنستان:ایروان
هدیه دیدن روی عروس:رونما
درخت جوان:نهال
چوب خوشبو:ند
باران اندک:رش
بی بند و بار:هرهری
فیلمی با بازی سعید راد:سکوت بزرگ
تنیس دیواری:اسکواش
نوعی شنا:کرال
لمس کردن:سودن
بدن:تن
تیر پیکاندار:یب
بازیگر سریال خط قرمز:پویا امینب
دنباله:پی
واژگان:کلمات
طبل بزرگ:کوس
پادشاهی:کیی
هم سخن:کلیم
ساز دو مضرابی:سنتور
چهره:سیما
دعاها:اوراد
اثر آگاتا کریستی:آنیاام
گرد:مدور
مرگ:موت
مقابل:ازا
روز تولد:زادروز
بازیگر فیلم محیا:برزو ارجمند
محافظ:گارد
هندی اش معروف است:تمر
رنج و سختی:زجر
حرف ندا:یا
باب روز:مد
هم معنی:مرادف
رسته:ردیف