اثر آگاتا کریستی:شرارتی زیر آفتای
کم حافظه:فراموشکار
شازمان مخوف هیتلری:آساس
مبارک:همایون
میان:وسط
پرده پوششی برخی اندام ها:غشا
قاعده و دستور:ضابطه
عبور کردن:رد شدن
از اصل:ساسا
اسباب،قرارها:شرایط
ناپسند:بد
بسیار و فراوان:عدیده
تشنگی:عطش
نیستی:هلاکت
بخشی از شبانه روز:تسو
ماه سرد:دی
شانه به سر:هدهد
شهر مذهبی:قم
کوچک و ظریف:نقلی
قطعی برای کتاب:وزیری
مخفف از او:زو
ابزار جنگ قدیم:نیزه
مونث:ماده
از آلات پرورش اندام:هالتر
جنجال:هیاهو
کوچکترین:کهین
پسوند شباهت:سا
از آلات موسیقی:نی انبان
سروری:ریاست
فوتبالیست پرتغالی:وارلا
حرف ندا:ای
پرده داری:سدانت
ستاره کم نور دب اکبر:سها
نیزه کوچک:مکی
اندازه و مناسب:فیت
پراکندگی:شت
آسیب و آفت:اک
شیطان:ابلیس
گردآوری شده:مدون
خشکی:یبس
پسر مازنی:ریکا
همه:کل
او:وی
تهیدست:بینوا
انجیر قرآنی:تین
فوتبالیست آلمانی:مرته ساکر
اثر الکساندر پوشکین:ضربه آتشین
پایتخت رومانی:بخارست
با شعور:فهمیده
جوانمرد:فتی
ضربه روحی ناگهانی:شوک
مهمان شده:ضیافت
چاپ و منتشر می شود:نشریه
نطفه:تخم
چهارپایان:بهایم
آهسته:یواش
آب عرب:ما
ناسپاسی کردن:کفر
زیرکی:رندی
فرمانده قشون:سردار
پیاله:کاسه
نیم تنه مردانه:کت
ناشنوا:کر
چای انگلیسی:تی
یگانه نیست:خودی
رشته باریک پنبه ای:نخ
ایوان معروف:مداین
ابزار بازی تنیس:راکت
گرد:مدور
پرداخت:پولیش
نمایان:پدیدار
خداحافظی:بدرود
نجات دهنده:رهاننده
مار عظیم الجثه:بوا
از سیارات:نپتون
منفرد:یکه
آگاه:باخبر
بلبل:عندلیب
لنگه بار:تا
گریه سوزناک:زاری
فیلمی از بهرام بهرامیان:پریناز
پرداخت عکس:رتوش
دوستی:ود
از ما بهتران:جن
ذره باردار:یون
خیانتکار:خائن
حرف ندا:ای
نیلوفر:ابرود
کهن:دیرینه
فیلمی از الیا کازان:فرار به سوی آزادی
طاقت نیاوردن:برنتابیدن
تیزهوشی:نبوغ
فروتن:متواضع
کلمه شرط:اگر
دهل:طبل
فوتبالیست آلمانی:خدیرا
دارای هوش و استعداد فوق العاده:نابغه
مجاز از ساختمان و بنا:آب و گل
چاق و فربه:پروار
حرف ندا:یا
حیوان علف خوار:چرنده
روغنی:چرب
از مصالح ساختمانی:ساروج
فیلمی با بازی باران کوثری:بغض
شاه کوتاه:شه
نشان:شراغ
دریای عرب:یم
پیدا و آشکار:عیان
به هم مانند بودن:تشابه
مجموعه:ست
زیرپوش نوزاد:پوشک
آراستگی به صفات نیک:مردی
بی رونقی:کسادی
قلب قرآن:یاسین
کشور آسیایی:بنگلادش
بخشنده:وهاب
خودروی مسافربری:ون
از مراکز استان ها:یاسوج
درخشان:تابان
طول عمر:سن
متعهد:ملتزم
هواپیمای روسی:میگ
سفید مایل به زرد:کرم
پرهیزکاری:زهد
بوی رطوبت:نا
سرهنگ:کلنل
بخشش:وهب
چراگاه ایلات و عشایر:یورت
علامت مفعولی:را
مروارید:در
محروم شد از لطف رب: بی ادب
اشاره به دور:آن
هم سن و سال:همزاد
خوی و سرشت:منش
فلز غنی کردنی:اورانیوم
مزیتی علاوه بر مزیت سابق:نور علی نور
پارچه ای که روی تخت می اندازند:روتختی
از انواع شرکت:تعاونی
دشمنی:کین
خواب:نوم
از ماه های میلادی:ژوییه
صباغ:رنگرز
شایسته:روا
چوبدستی پلیس:باتون
تازه:نوین
رطوبت:نم
هواپیمای روسی:میگ
بخیل تر:ابخل
همه را شامل می شود:هر
خشمگین:ژیان
فرسوده و کهنه:نخ نما
جهان:گیتی
جانشین او:وی
ناپیدا:گم
از رنگ های خودرو:بژ
سرمایه و مال:بضاعت
خسیس:بخیل
تکثیر میکروب در یافت ها:عفونت
پایتخت اروپایی:لندن
هیکل ورزشکاری:عضلانی
زیانکاری:خسارت
پوشیدگی:خفا
جادو:افسون
روز نهم ماه محرم:تاسوعا
بانگ:ندا
بنیادی ترین حق هر انسان:آزادی
تفننی و تجملی:فانتزی
شادمانی:مسرت
پوستین:وت
این نیست:آن
چوب خوشبو:ند
خالص و بی ریا:یکرو
جوانمرد:راد
آنچه به عنوان یادبود باشد:یادگاری
پایتخت غنا:اکرا
حرف ندا:ای
مایع درون مثانه:ادرار
ابزاری برای جلوگیری از بارداری:ای یودی
خراب کردن:ضایع کردن
شراب خوار:باده گسار
بهره و نصیب:سهمیه
بازی کامپیوتری:گیم
فرومایه:پست
بی حساب شدن:یر به یر شدن
مرده:میت
کارهای ناپسند:منکرات
عمومیت دادن:تعمیم
حشره چسبنده:کنه
ول کردن و رفتن:ترک
فیلمی از سیروس الوند و بازیگری نیکی کریمی:زن دوم
چله کمان:زه
از ظروف آشپزی:دیگ
فرومایه:دنی
از ماه های سریانی:حزیران
الاغ:درازگوش
پرنده خوش آواز:قناری
باب روز:مد
گربه عرب:هر
تار:تیره
سحرگاه:شبگیر
باران اندک:رش
فیلمی از تونی کیلروی:بورن
مطلع:آگاه
پهلوان:یل
ماهی استخوانی:دریازی:اردک ماهی
مانند:همچو
نیز:هم
برزن:کوی
بی هوشی:کما
اثر کثیفی:لک
نوعی نان شیرینی:کلوچه
میوه سرشار از ویتامین ث:کیوی
اثر جیمز جویس:رستاخیز فینیگان
کار راننده تاکسی:مسافرکشی
تحکم آمیز:آمرانه
ردیف:صف
صف و رده:رج
بدبین و بدگمان:شکاک
تازیانه:شلاق
کشور آفریقایی:جیبوتی
زمینه:تم
مفسر:شارح
گیرا:جالب
آزرم:حیا
مقعر:کاو
نی زار:نیستان
خیانتکار:خائن
قوه باصره:بینایی
یونجه:قت
از تقسیمات ارتشی:یگان
کجاست:کو
چله کمان:زه
آماس:پف
قلاب کیف و کمربند:سگک
سهل:آسان
پایتخت کانادا:آتاوا
آلونک:کومه
همانند:یکسان
سرآغاز کتاب یا نامه:عنوان
خجستگی:یمن
جستنی در معدن:رگه
.... آموز اگر تا طالب فیضی: افتادگی
چندین جزیره:جزایر
هواپیمای عجول:جت
هرگز:ابدا
مقابل:ازا
از مصالح ساختمانی:آهک
دایر و برقرار:آباد
پایین:ته
برنج ته قابلمه:تهدیگ
حکاکی روی چوب و غیره:کنده کاری
فروش کالای بد با نیرنگ:غالب کردن
خوب پخته شدن غذا:جا افتادن
کنسولگری:سفارت
زیر:تحت
توشه:زاد
نوعی ستاره:دنباله دار
یگانه:احد
درختی با برگ های گرد:ارغوان
گزاره:عبارت
بخشی از باغچه:کرت
از ماکیان:مرغ
شهر پیامبر:مدینه
من و تو:ما
بزه:جرم
کشمکش:جدل
جای کشته شدن:قتلگاه
ده:قریه
تیم فوتبال اسپانیایی:لوانته
توانگر:دولتمند
غذا خوردن:تناول
تصدیق بی ادبانه:ها
کارگاه جولاهی:هف
بی خبر:ناگه
خوب شدن از بیماری:بهبود
قرص:حب
سود برنده:نافع
خمیر ور نیامده:فطیر
از شنبه تا جمعه:هفته
رشک بردن بر سعادت کسی:غبطه
جانشین او:وی
سازمان اداره یک رشته ورزشی:فدراسیون
دنبال آشکار کردن معایب دیگران است:عیبجو
واحد پول چین:یوان
حرف دهن کجی:یی
مخفی:سری
کوزه سفالی:سبو
کافی:بس
ثابت و استوار:برجا