شعرهای ادبی  / کلمات جدولی

شعرهای ادبی / کلمات جدولی

ادبیات ، شعر ، سرگرمی و راهنمای حل جدول
شعرهای ادبی  / کلمات جدولی

شعرهای ادبی / کلمات جدولی

ادبیات ، شعر ، سرگرمی و راهنمای حل جدول

سیمین بهبهانی : جفای خلق و غم روزگار دیده منم

 سیمین بهبهانی :

جفای خلق و غم روزگار دیده منم
وزین دو، رشته ی پیوند خود بریده منم


شبم که سینه ی من پرده دار اسرار است
به انتظار تو، این خنجر سپیده! منم


ز تیغ طعنه ی دشمن دلم چو گل شد چک
کنون چو غنچه زبان در دهان کشیده منم


ز اوج چرخ ِ تمنّا چو برف با دل سرد
فرونشسته و بر خک آرمیده منم


ز من گسسته ای و همچو گِرد باد به دشت
ز تاب هجر تو پیچیده و دویده منم


ز غم گداختم و اشک گرم سردم کرد
زمن بترس که پولاد آبدیده منم


بسان سایه ز آزار مردمان، سیمین!
غمین به گوشه ی دیوارها خزیده منم

سیمین بهبهانی

سیمین بهبهانی / رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز

سیمین بهبهانی

رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز
میبرم جسمی و دل در گرو اوست هنوز

بگذارید بآغوش غم خویش روم
بهتر از غم بجهان نیست مرا دوست هنوز

گرچه با دوری او زندگیم نیست ولی
یاد او میدمدم جان به رگ و پوست هنوز

همچو گل یکنفسم جا بسرسینه گرفت
سینه ی غمزده زآن خاطره خوشبوست

رشته ی مهر و وفا شکر که از دست نرفت
برسر شانه ی من تاری از آن موست هنوز

بعد یک عمر که با او بوفا سر کردم
با که این دردبگویم؟ که جفاجوست هنوز

تادل ناله ی جانسوز بر آرم همه عمر
همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز

با همه زخم که سیمین بدل از اودارد
میکشد نعره که آرام دلم اوست هنوز