آباد:دایر
آش:با
آموزشگاه عالی هنر:هنرکده
آن لحظه:اندی
ابزار سوراخ کردن:مته
اجاق مخفی:فر
اختیاری نیست:زورکی
ادیتور:ویراستار
از ادات تشبیه:سا
از بین بردن حق:پایمال کردن
از مراکز استان ها:ساری
از نیروهای مینوی در اوستا:فروهر
الم:درد
اندازه گرمی یا سردی چیزی:دما
انسان:بشر
بادمجان پخته:لیته
بازیگر فیلم"کلاف":لیلا اوتادی
باطنی نیست:ظاهری
بلندی قد:قامت
به خاطر:برای
بی نظم و ترتیب:ناب هنجار
پادشاهی:کیی
پایتخت غنا:اکرا
پایتخت آفریقای مرکزی:بانگویی
پر کردنی ثبت نام:فرم
تصدیق روسی:دا
تقابل:رویاروی
تند و برنده:حاد
توانایی:یارا
تیر پیکان دار:یب
تیره شدن رابطه:تکدر
جاری:روان
جامه بر تن کردن:پوشیدن
چرم دباغی شده:ادیم
چندین دایره:دوایر
چین و شکن:یرا
حاجت:نیاز
حداد:نهامین
حشره گزنده:پشه
حیله:نارو
خون بها:دیه
داد و فریاد:هوار
دارایی:مال
دست عرب:ید
دورویی:نفاق
ذات و سرشت:گوهر
ذوب:گداز
رتبه:ارج
رخ جوش:آکنه
رسالت:پیامبری
رنگ سبز تند:یشمی
رنگ قهوه ای روشن:شکلاتی
روادید:ویزا
ریاکاری:ظاهرسازی
زانوی در:لولا
سال:سنه
سلاح انفجاری:بمب
سنجیدن:سبک سنگین کردن
شاخه ای از علم فیزیک:مکانیک
شغل اعضای کابینه دولت:وزارت
شهر ایلام:بدره
شهر گلستان:رامیان
شهر مرکزی:شازند
شهری در انگلستان:لیدز
صبر:بردباری
صحرا و بیابان:وادی
صریح و بی پرده:رک
عدد فوتبالی:اا
غرولند:زرزر
غم و اندوه:هم
فردافرد:یکی یکی
فروش اول هر کاسب:دشت
فهرست الفبایی:نمایه
قطعه احتیاطی:یدکی
قورباغه درختی:وک
گروه محافظان:گارد
گوسفند ساخدار:تکل
لاف زدن:لاییدن
لباس آخرت:کفن
لعن و نفرین:سب
مایه سرگرمی:لهو
مجلس روسیه:دوما
مرتعش:لرزان
مضطرب:اندیشناک
معرفت:شناسایی
منسوب کردن:نسبت دادن
میان:لا
ناگهان خودمانی:یهویی
نفیس و با ارزش:گران مایه
هرگز نه عرب:لن
همسر زن:شوهر
واژه آرزو:کاش
وسیله ای در توالت:فلاش تانک
کار باد:وزیدن
کدخدای خانه:کدیور
کره:گوی
کشور آمریکای مرکزی:السالوادور
کوزه بزرگ:هب