آب دهان:خدو
آوازخوان:خنیاگر
اتاق درست کردن چای و قهوه:آبدارخانه
اثر غلامحسین ساعدی:واهمه های بی نام و نشان
ادراک کردن:حس
از ادات پرسشی:هل
از سازهای موسیقی:پیانو
از عناصر گازی:پتاسیم
اساس:بیداد
امیر قبیله بزرگ:بگ
ایالت بستنی یخی:آلاسکا
ایجاد شده پس از پیوند:پیوندی
بخاری برقی:هیتر
بخشش و کرم:سخا
بر آن سوار شوند:مرکب
بر عهده گیرنده:متقبل
بز کوهی:شکا
بم ترین صدای مرد در موسیقی:باس
به خاطر :برای
به راحتی قابل خواندن باشد:خوانا
بوی رطوبت:نا
بوی ماندگی:نا
بی تامل:بی درنگ
بی غیرت:نامرد
پایتخت اسپانیا:مادرید
پایتخت چاد:انجامنا
پایتخت غنا:اکرا
پایین :فرو
پیشوا:امام
تامین کننده معاش خانواده:نان آور
تن و بدن:اندام
تیم فوتباتل فرانسوی:پاریس سنت ژرمن
چوب خوشبو:ند
حرف ندا:ای
حرف نفی:نه
خودبینی:انانیت
خیابان درختکاری شده:بولوار
دوستی و محبت:ود
راس:سر
روزه داشتن:صیام
سخن زیر لب:ژک
سخنان بیمار گونه:یان
سرباز زدن:ابا
سرمه:توتیا
شربت قند:آب قند
شرح و توضیح:بیان
شلوار:تنبان
شهر رازی:ری
علم نظری:تئوری
عهد:پیمان
غلات را الک می کند:بوجار
فرشته مهر و محبت:میترا
فوتبالیست اسپانیایی:نگردو
فیلمی با بازی اکبر عبدی:ای ایران
فیلمی با بازی هنری فاندا:لیدیایو
قطار:ترن
گردهمایی:نشست
گیاهان:نباتات
لفظ انتهای کلمه:پسوند
متدین:دیندار
میکروب:باکتری
نگهبان خانه:سرایدار
نوشته برای تایید:تاییدیه
نوعی شیرینی از شیره شکر:آبنبات
نیروی نظامی یک کشور:ارتش
واحد پول ایران:ریال
وزن موسیقی:ریتم
کالبد شناسی:آناتومی
کتاب مقدس یهودیان:تورات
یاری خواستن:استمداد
آب عرب:ما
از جنس فولاد:فولادین
از سوره ها:طه
از عناصر گازی:نیون
ازدواج:زناشویی
اسپرم:نطفه
انبار کشتی:خن
بازیگر ارتفاع پست:گوهر خیراندیش
بالش:سرین
بچه گاو:گوساله
بی حساب شدن:یر به یر شدن
بی نظم و ترتیب:ناب هنجار
تازه:نو
تالار:سالن
تنها:یگانه
توانایی:یارایی
جلسه نمایش فیلم:سانس
چیز:شی
حرف خوردنی:نون
حرف نداری:بی
خستگی:تعب
خنجر:دشنه
درختی از تیره بیدها:سپیدار
دریدگی در لباس:چاک
دست عرب:ید
دلاک:کیسه کش
رب النوع مصری:را
رود آرام:دن
زمان سنج:کرنومتر
سبکی در نقاشی:کوبیسم
سرخ:احمر
شب پره:خفاش
شتر تندرو:هیون
شمیم:بو
شهر اردبیل:نمین
شهر تهران:شمیرانات
شهر جشنواره فرانسه:کن
شکم بند طبی:گن
صابون خیاطی:مل
صبحانه:ناشتایی
صدای پشه:وز
طبقه زمین:لایه
طول دادن کاری:لفت دادن
طویله خوکان:خوک دانی
عامل تولید مثل نهانزایان:هاگ
عدد هندسی:پی
علم ذرات ریز:نانو
عمل فرا خواندن کسی با بلندگو:پیچ
فراموشکار:نسی
فرومایه:دون
فرومایه:سافل
فصل سرد:دی
فوتبالیست پرتغالی:ادر
فیلمی با بازی جمیله شیخی:عینک دودی
قبول نشده:رد
قرن:سده
قورباغه درختی:وک
گناهان:ذنوب
لحظه:دم
مالک:صاحب
مجاز از بسیار محکم:فولادین
مقابل مادیات:معنویات
مورچه ریز:ذر
ناظر:تماشاگر
نام آذری:آد
نشانه مفعولی:را
نظر و دید:نگاه
نوشتن با ماشین تحریر:تایپ
هدف گیری برای تیراندازی:نشانه گیری
همان سفید است:سپید
واحد پول ژاپن:ین
کتف:شانه
کجاست:کو
کشت به امید باران:دیم
کهنه و فرسوده:کارکرده
یازده:اا
آب منجمد:یخ
آزاده:حر
آسوده و رها شده:فارغ
آشیانه مرغ:عش
آنچه در خانه تهیه کنند:خانگی
ابزار غذاخوری:قاشق
اجرا شده:برگزار
ایزد نگهبان آب:آبان
باب روز:مد
باقی جان:نا
بالاپوش:ردا
بچه دزد معروف:آل
بخشش:داد
بی حس:لس
پرده داری:سدانت
پیامک:اس
پیمان شکنی:خیانت
تبدیل شونده:متبدل
ترسناک:هراس انگیز
ترک بند:فتراک
تکه پارچه کهنه:لت
تکیه دادن به بالش:لمیدن
تیم فوتبال اسپانیایی:لوانته
چهره:رو
خروشیدن:غریدن
خوار کردن:توهین
خوب و نیک:نغز
درخت انگور:تاک
دور دهان:نس
دوستان:یاران
رود بزرگ:شط
زن گندم گون:سمیرا
سخنان بیمارگونه:یان
سوا:جدا
شهر کرمان:کهنوج
صنم:بت
ظرف آبخوری:لیوان
فالگیری:رمالی
فرود آوردن:تنزیل
فرومایه:لئیم
فقره:آیتم
فوتبالیست اسپانیایی:نگردو
فیلمی از محمدرضا عرب:ندارها
فیلمی با بازی الناز شاکردوست:تو و من
فیلمی با بازی لادن طباطبایی:به رنگ برف
گاز معده:آروغ
گذشته ها:سوابق
گرفتن:ستاندن
گوارا:مهنا
لقمان از بی ادبان آموخت:ادب
مرتجع فلزی:کش
مرض قند:دیابت
مرطوب:نمناک
مسکوت نقره قدیم:درهم
مضظزب:نگران
مطابق و سازگار:موافق
مطالعه موجودات زنده:جانور شناسی
معروف:نام آور
مقابل روز:شب
منسوب به ریه:ریوی
مو خشک کن:سشوار
میرآب:آبیار
میوه نو رسیده:نوبر
نجات دهنده:رهاننده
نشان و علامت:نمود
هنر نمایشی:تیاتر
هنر هفتم:سینما
ورید:سیاه رگ
وزیدن باد:هب
کارگردان فیلم راکی:جانجی اویلدسن
کتاب ابن سینا:قانون
کشور اروپایی:لتونی
کنایه از بدنام شده:لجن مال
یک خط از نوشته : سطر
آزمودن:سنجش
آنکه کشت را آب دهد:آبیار
اثر فئودور داستایفسکی : خانم صاحب خانه
اجازه ورود دادن:راه دادن
اریب:مایل
از انواع نوشابه ها:مالشعیر
از روی قصد و نیت:عمدا
از سوره ها:نازعات
از ماه های سریانی:نیسان
از مدارها:راس الجدی
انبار کشتی:خن
بحبوبه:گیرودار
برقراری رابطه زن و شوهری:زناشویی
بزرگ منشی:نب
بلب:عندلیب
بنده زر خرید:قن
به خدا توکل می کند:متوکل
به غیر از آن:ماسوا
به من:مرا
بوی پشم سوخته:کز
بوی ماندگی:نا
بی سروپا:لات
پاک نژادی:نجابت
پایتخت ایتالیا:رم
پرنیان:ابریشم
پوشاننده:ساتر
تصدیق آلمانی:یا
تیر پیکاندار:یب
ثروت و دارایی:مال
جای سردسیر:ییلاق
جلال و شکوه:کوکبه
جنگ:ناورد
حرف افسوس:وای
دارو:دوا
درون دهان:بج
دم سیاه از انواع آن است:برنج
دیرینه:قدیم
ذات هر چیز:هویت
رادیولوژی:پرتوشناسی
راه رفتن کودکانه:تاتی
رهبر:پیشوا
روز گذشته:دی
روشنایی:نور
سایه:نش
سبزی خوشبو:ریحان
سوخت پر مصرف:بنزین
شجاع و دلیر:نیو
شرح و بسط داده شده:مبسوط
شهر کرمان:راور
ظرف آبخوری:لیوان
عدد منفی:نه
غنیمت جنگی:فی
قصیده سرای نامی ایران:خاقانی شروانی
گرو:رهن
گل بی آن نمی شود:خار
گمراه کننده:ضاله
لاوشی کردن:ماست مالی کردن
لبریز:مالامال
مجلس:انجمن
مشاور:رایزن
معایب:نواقص
منسوب به قانون:قانونی
مکیدن چیزی را:مز
نور دهنده:نیر
نوعی پوشش ساختمان:ایرانیت
نوعی ساز ایرانی:سنتور
هزار میلیارد:تریلیون
همراه فراوان:فت
واجب گردانیدن:فرض
کار روزمره:روتین
کشیش:قس
کنایه از ادم عبوس و ترشرو:آیینه دق
آزاردهنده پدر و مادر:عاق
آسوده خاطر:فارغ بال
آشکار و هویدا:فاش
آیین ها:ادیان
ابزار کار نقاش:کاردک
اثر ایوان توگنیف: خاک بکر
اثر سیمین دانشور:ساربان سرگردان
اثر شاتوبریان:موهبت اتشین مسیح
ادراک:حس
از پوشاک:ژاکت
از حالات ماده:گاز
از سبزی های سالادی:کاهو
استان ها:ولایات
اشاره به دور:آن
اشاره به نزدیک:این
اصل چیزی:قوام
اهل ادب:ادبا
با زور:غاصبانه
بازیگر "پدر خوانده":مارلون براندو
به آهستگی:یواشکی
به اندازه بودن:قد دادن
بوی خوش:رایحه
بی اندازه و بی شمار:نامحدود
پاره آتش:شرر
پایان:نهایت
پرورش دهنده گل و گیاه:باغبان
پسر مازنی:ریکا
پوشاک گردن:شال
پیرو:دنباله
توانایی:زور
حرف نفرت:اف
حیوان باوفا:سگ
خزنده گزنده:مار
خطاب بی ادبانه:هی
خوب:نیکو
دارای خطوط موازی:راه راه
دختران:بنات
درخت انار:ناربن
درد چشم:رمد
دستگاهی برقی در موتور خودرو:بویین
دیگران:کسان
زاغ:غراب
سرپوشی برای چراغ:آباژور
سرکش و نافرمان:عاصی
شهر خراسان رضوی:چناران
شهر خراسان شمالی»فاروج
شهر فارس:داراب
شهر قزوین:آبیک
شهر مرکزی:نیمور
شهر کرمان:زرند
شهری در پرتغال:تومار
صورت و تنه مردم:هیکل
فرج:گشایش
گشودن معما:حل کردن
گیاهی با عصاره سمی:شوکران
لبه تیغ:یلمان
مرض قند:دیابت
مشک:خی
موسوی:کلیمی
ناپسند:بد
ناساز:ناموزون
نحس:نامیمون
نقش هنرپیشه:رل
نماینده فروش:ویزیتور
همدم:یار
هوشیار و گرامی:نبیل
کاتالوگ:بروشور
کالا:جنس
کودن:غت
کیسه کش:دلاک
آبادانی:عمران
آفت گندم:سن
آنکه سو ظن دارد :بدگمان
اثر شولوخوف:دن آرام
اثر م . مودب پور:یلدا
از امراض عفونی:سیاه زخم
از دنیا رفتن:مردن
از مذاهب بودایی:ذن
اسب آذری:آت
اشتباه:غلط
افسانه ها:اساطیر
الیم:دردناک
انبار کشتی:خن
انکار کردن:حاشا کردن
با هم مشورت کردن:مشاوره
بازداشتن:نهی
بد دل:غر
بدکار:شریر
بغل:بر
به ان تکیه می دهند:پشتی
پایتخت ارمنستان:ایروان
پیشوا:زمامدار
جانشین:قایم مقام
جوان:فتی
چه کسی:کی
حرص:آز
حقیقی:راستین
خودروی سبک:سواری
دادرس:یاور
دارو:دوا
درختی تنومند:گز
درس خوانده:ملا
دست ساییدن:لمس
دلداده:عاشق
راه و روش:طریق
رتبه کارمندی:اشل
رسیدن:نایل شدن
رفتار کردن:تا کردن
روی:زینک
روی شکم حرکت کردن:خزیدن
زشت:رکیک
زیاده روی کردن:مبالغه
سال ترکی:ییل
سرازیر کردن مایع:ریختن
سلاح کاشتنی:مین
شهر کرمان:بم
شهری در ایالات متحده:آتلانتا
ظرف دم کردن چای:قوری
عبادت و پرستش:نماز
فروتنی کردن:کرشیدن
فرود آمدن باران:باریدن
فلز گرانبها:زر
فوتبالیست هلندی:رونولار
قمر:ماه
قیمت بازاری:فی
گردش دسته جمعی:پیک نیک
گناه:سبیه
لبه تیغ:یلمان
مروارید:در
مسئول نشریه:سردبیر
مظهر زیبایی طبیعت:گل
منسوب به پسر:پسرانه
موضوع انشا:تم
موی نرم و افشان:لخت
میان:لا
نوعی ساز بادی:نی انبان
نوعی سنگ ساختمانی:موزاییک
نوعی نقش و نگار مذهبی:اسلیمی
واحدی برای درجه حرارت:فارنهایت
وجود داشتن:بودن
وسیله رپتاب سنگ:تیرکمان
وسیله پرواز بی موتور:گلایدر
کشور:اقلیم
آب برنج جوشیده: آب چلو
آب ترکی:سو
آتشدان:کوره
آلت و وسیله:ابزار
اثر استاندال:ارماسن
اثر ژولین گرین:لویاتان
از پیامبران:عیسی
اولاد خدمتکار:خانه زاد
ایلات:طوایف
بخت آزمایی:لاتاری
برخی اوقات:گاه
بقیه:سایر
به دنیا آوردن:زا
بوم شناسی:اکولوژی
بی اساس و مهمل:بی ربط
بیماری ریوی:سل
پایتخت آلمان:برلین
پرده دری:هتاکی
پستاندار خوش پوست:سمور
پنجه:چنگ
پیمودن:طی
تصدیق روسی:دا
تیم فوتبال فرانسوی:لوریان
ثروت:توانگری
جامه بافته شده ضخیم:ژاکت
جوینده و خواهان:طالب
چهار نعل رفتن اسب:یورتمه
حرف تردید:یا
حرف همراهی:با
حس شامه:بویایی
حکم حاکم شرع:فتوا
حیوان باوفا:سگ
خبر خوش:بشارت
درخت پر شاخ و برگ:نارون
درخت جوان:نهال
رسالت:پیامبری
روز به روز زیاد می شود:روز افزون
رونده با ناز:خرامان
سخنان بیمارگونه:یان
سزاوار:شایگان
شخص:کس
شهر اسپانیا:مالاگا
شهر بی قانون:هرت
شهر خراسان جنوبی:سرایان
شهر گیلان:لنگرود
صید:نخجیر
طالع و بخت:فال
طرز نوشتن کلمه:رسم الخط
فرومایه:لییم
فوتبالیست فرانسوی:ریبری
قصه:داستان
قضاوت کردن:داوری
گردهمایی:سمینار
گیاه روغنی و الیافی:کتان
لقب رستم:تهمتن
لیکن:اما
مزه دهان جمع کن :گس
من و تو:ما
منفرد:یگانه
می دهند و رسوا می دهند:لو
میکروسکوپ:ریزبین
نشانه قرآنی:آیت
نمکین:شور
نهر:جوب
نوزاد کودکانه:نینی
نوعی حمله هوایی:بمباران
نوعی خوراک گوشتی:طاس کباب
واحد پول آمریکا:دلار
وارفته:شل
کسادی بازار:رکود
کنایه از مزاحم:خرمگس معرکه
کوهان شتر:سنام