شعرهای ادبی / کلمات جدولی

ادبیات ، شعر ، سرگرمی و راهنمای حل جدول

شعرهای ادبی / کلمات جدولی

ادبیات ، شعر ، سرگرمی و راهنمای حل جدول

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی

چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی

به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی

 

ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر

تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟

 

"هوشنگ ابتهاج"

------------------------------------

 

متن کامل شعر در ادامه مطلب :


ادامه مطلب ...

#هوشنگ_ابتهاج / مژده یِ دیدار می آرند؟ یا پیغام دوست

تا خیال دلکشت گل ریخت در آغوش چشم
صد بهارم نقش زد بر پرده یِ گل پوش چشم

مردم بیگانه را یارای دیدار تو نیست
خفته ای چون روشنایی گرچه در آغوش چشم

وقت آن آمد که ساغر پُر کنیم از خون دل
کز می لعلت تهی شد جام حسرت نوش چشم

چشم و دل، نادیده، بر آن جسم پنهان عاشق اند
آفرین بر بینش دل، آفرین بر هوش چشم

آتش رخساره روشن کن شبی، ای برق عشق
تا چراغی بر کُنم در خانه یِ خاموش چشم

مژده یِ دیدار می آرند؟ یا پیغام دوست
اشک شوق امشب چه می گوید نهان در گوش چشم

می رسد هر صبح بانگ دلنوازت، ناز گوش
می کشم هر شب شراب چشم مستت، نوش چشم

در غبار راه او، ای سایه بینا شو، که من
منت صد توتیا دارم ازو بر دوش چشم

  #هوشنگ_ابتهاج

هوشنگ ابتهاج : مژده بده مژده بده یار پسندید مرا

هوشنگ ابتهاج :

مژده بده مژده بده یار پسندید مرا

سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

 

جان دل و دیده منم  گریه ی خندیده منم

 یار پسندیده منم  یار پسندید مرا

 

کعبه منم  قبله منم سوی من آرید نماز

 کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا

   ادامه مطلب ...

اشعار افشین یداللهی : همه دنیا بخواد و تو بگی نه

از اشعار افشین یداللهی :

همه دنیا بخواد و تو بگی نه ، نخواد و تو بگی آره ، تمومه 

همین که اول و آخر تو هستی ، به محتاج تو ، محتاجی حرومه

 

تو همیشه هستی اما ، این منم که از تو دورم

من که بی خورشید چشمات ، مثل ماه ِ سوت و کورم

 

نمیخوام وقتی تو هستی ، آدم ِ آدمکا شم

چرا عادتم تو باشی ، میخوام عاشق تو باشم

 

تازه فهمیدم به جز تو ، حرف ِ هیچ کی خوندنی نیست

آدما میان و میرن ، هیچ کی جزتو موندنی نیست

 

منو از خودم رها کن ، تا دوباره جون بگیرم

خسته ام از این عقل خسته ، من میخوام جنون بگیرم

 

همه دنیا بخواد و تو بگی نه ، نخواد و تو بگی آره ، تمومه

همین که اول و آخر تو هستی ، به محتاج تو ، محتاجی حرومه

دکتر افشین یداللهی : آرام بگیر امشب، ما هر دو پُر از دردیم


دکتر افشین یداللهی :

آرام بگیر امشب، ما هر دو پُر از دردیم
در آتش و یخبندان، داغیم ولی سردیم

داغیم، نمی‌فهمیم؛ تا فاجعه راهی نیست
سردیم، نمی‌خواهیم از فاجعه برگردیم

از مرهمِ یکدیگر تا زخمیِ هم بودن
راهی‌ست که بی‌مقصد، با عشق سفر کردیم
  ادامه مطلب ...

غزل میلاد عرفان پور : شادی برای تو غم عالم برای من

دنیا همه شعر است به چشمم،اما

شعری که تکان داد مرا "چشم" تو بود

میلاد عرفان پور

 

شعر عاشقانه ی میلاد عرفان پور 

غزل میلاد عرفان پور :

شادی برای تو غم عالم برای من
از ماه های سال، محرم برای من


آوای آسمانی داوود مال تو
خاموشی مقدس مریم برای من


از عشق خود جدایم و جای گلایه نیست
این بود ارث حضرت آدم برای من


بی مهری است رسم محبت برای تو
تنهایی است مونس و همدم برای من


این زخم ها معلم خندیدن من اند
حیرانم از ترحم مرهم برای من


یوسف که نیستم ولی آن بنده ام که هیچ
نگذاشته ست صاحب من کم برای من


بگذار عمر در گذر عشق طی شود
حتی اگر نشد که تو یک دم برای من...

 

میلاد عرفان پور

محمد علی رستمی : باز امشب در دلم باران گرفت

 محمد علی رستمی :

باز امشب  در  دلم  باران  گرفت

لحظه ها از زندگی  سامان گرفت


در  دلم جستم ترا پیدا کنم

نام خوبت دولت و خواهان گرفت


پای  گُل   آمد   بپای   سعی   دل

لاله را  دشت دلم  نالان   گرفت


آتشی  در  خرمن  دل تا   وزید

شعله ها با لا شد و طوفان گرفت


تا  مرا  بُردی بجای   بی نشان

شور بختی  گُم شد و پایان گرفت


ابر رحمت  در  ســرای  دل تپید

سایه ای از روشنـی ها جان گرفت


آسمان  امشـب تو هم با من بمان

چون "وصال " از آب دل باران گرفت

وصال میانه ای