آجر لعاب دار تزئینی:کاشی
آگاه:خبردار
ابزار تراز کردن آجرها در بنایی:شمشه
اثر امیل زولا:ترزراکن
اثر چربی:لک
اثر لئو تولستوی:طبل میان تهی
از فرشتگان قبر:نکیر
اسب قاصد :یام
اندیشه کردن:تدبر
اوضاع جوی:هوا
با آن شناخته می شویم:اسم
باد:ورم
بالای فرنگی:آپ
بخشی از مغز:مخ
بدون موی:لغ
برخوردار و خوشبخت:کامیاب
برطرف کردن:رفع
بسیار سریع:رعدآسا
بسیار کشنده:قتال
به طور رسمی:رسما
به نرمی رفتار کردن:ملایمت
بهره مند:نایل
بیمارستان:دارالشفا
بین:لا
بیهوش شدن:غش کردن
بیهوشی:کما
پاییز:خزان
پر:لب به لب
پسوند خورنده:گسار
پشت دادن به چیزی:تکیه
پهلوان:یل
پوست بزغاله:قد
پیروان یک دین:ملت
ترش و شیرین:مز
تمام:یکسر
تند و افراطی:دو آتشه
تنها:یکه
تیره:کدر
تیشه بزرگ:تش
چسبنده:دج
چین و شکن:یرا
حرکات جلف و سبک:لش بازی
در مثل حبیب خداست:مهمان
درهم بر هم شدن:قاتی کردن
دستور زبان:گرامر
دشمن سرسخت:لد
دل:قلب
دور دهان:نس
دوشیزه بودن:بکارت
راه کوتاه:ره
روا:جایز
روش:متد
زمین صاف و هموار:جلگه
زندگانی کردن:بقا
زینت ناخن:لاک
سگ گزنده:هار
سوراخ کوه:غار
شبیه:همانند
شرم آور:ننگین
شروع:آغاز
شهر آلمان:بن
شهر بوشهر:دیلم
شهر خراسان رضوی:درگز
شهر خراسان رضوی:گناباد
شهر خراسان رضوی:کاشمر
شیر عرب:لبن
صورتگر:نقاش
ضمیر عربی:هو
عایق بندی شده:ایزوله
عدد نحس:سیزده
عضو صورت:لب
غیر عادی:آنرمال
فرانسه قدیم:گل
فوتبالیست آرژانتینی:دمی کلیس
فوتبالیست برزیلی:هالک
قبه مساجد:گنبد
قورباغه درختی:وک
گودال:لان
گیاهی بیابانی:ابلک
لباس سنتی ژاپنی:کیمونو
لغو:کنسل
متین:باوقار
مجموعه کشتی های جنگی:ناوگان
محل عبور:ممر
مسابقات ورزشی منظم:لیگ
مستقیم:یکراست
مورد اتهام:ظنین
مورد توجه:نظر کرده
ناحیه:شق
ناراست:کج
نازک دل:زودرنج
نام ترکی:آد
نرخ:بها
نشان:انگ
نشانه مفعولی:را
نمایان:پدیدار
هدف:نشانه
همان اگر است:ار
همسایگی:مجاورت
همه را شامل می شود:هر
واسط پیچ و مهره:واشر
وسیله توقف خودرو:ترمز
ویتامین جدولی:کا
کبوتر دشتی:یمام
کشق مادام کوری:رادیوم
کشور آسیایی:میانمار
کنایه از به زندان افتادن:آب خنک خوردن
کوچک:که
یک عدد:یکی