... بود هر که دانا بود:توانا
آرام کردن:تسکین
آمیخته با دیوانگی:جنون آمیز
آواز خواندن:ترنم
اثر آگاتا کریستی:آنبا ام
اثر چربی:لک
اثر سبکتکین سالور:قربان گاه
ارمغان زمستان:سرما
از آجیل:تخمه
از رودهای مهم آفریقا:زامبزی
از ماه های میلادی:ژوئیه
افسانه و قصه:اسطوره
با حمیت:غیور
با نور سفید خیره کننده می سوزد:منیزیم
بازدارنده:ناهی
باقی مانده چیزی:تتمه
بخشی از پا:پاشنه
بدین جهت:لذا
برخی از زیر آن به عمل می آیند:بته
بلندی قامت:قد
بندر جنوبی:چابهار
بهره:قسمت
بهره هوشی:آی کیو
بیسکویت سبک:ویفر
پایتخت اکوادور:کیتو
پزشک:طبیب
ترسو:بزدل
تن آسا:تن پرور
توسری خور آهنگری:سندان
ثابت و برقرار شده:مقرر
جوی:لر
چاقالو:تپل
حمله:یورش
خوب و بدیع:نغز
خوردن:اکل
درجه بندی شده:مدرج
دره:وادی
دریده چشم:اشتر
دمپخت:کته
دنبال و و پی:سراغ
دور بازی تنیس:گیم
دیوار کوتاه:نرا
راندن:طرد
راهرو:دهلیز
رعشه:لرز
روی و رخساره:خد
سبزی خورد کردنی:تره
سخت و قوی:شدید
سرای مهر و محبت:دل
سرشت:فطرت
سقز جویدنی:ادامس
شانه به سر:هدهد
شب قبل از دیشب:پریشب
شهر آذربایجان شرقی:آذر شهر
شهر ترکمنستان:مرو
شهر مازندران:جویبار
شیشه و قرابه:کپ
صمغ ساقه گون:کتیرا
صوت ترساندن:پخ
ضمیر همیشه غایب:او
طلایی:زری
عزیز عرب:ام
غذای پرطرفدار:ماکارونی
غریزی:ذاتی
فارغ:سبک بال
فرو رفتن آفتاب:غروب
فوتبالیست پرتغالی:نتو
فیلم فرانسیس فورد کاپولا:تترو
فیلمی از داریوش فرهنگ:رسول پسر ابوالقاسم
فیلمی با بازی نگار جواهریان:طلا و مس
قرض ها:دیون
قلب قرآن:یس
گاز مرداب:متان
گرامی تر:اکرم
گریه کردن:گریستن
گواهی نامه تحصیلی:دیپلم
ماه قمری:شعبان
مجموعه:ست
محتاج:نیازمند
محل آسایش:دارالقرار
مدارا کردن با کسی:مماشات
مرده:میت
مرسوم است:متداول
مرکز فرماندهی:ستاد
من و شما:ما
ناسیونال:ملی
نامیده شده:مسمی
نبرد تن به تن:دویل
نشانه بیماری:تب
نگرانی:دلهره
نوعی اسلحه گرم:تپانچه
نوعی حلوا:لو
نوعی پارچه نخی مانند اطلس:ساتن
هرگز نه:لن
هوس باردار:ویار
هوشمندی:ذکا
کارهای نیکو:خیرات
کشور آسیایی:برمه
کشور آفریقایی:لسوتو
کشور اروپایی:لتونی
کفالت و ضمان:عهده
کوچکتر:کهتر
کینه:وژ
یاری دهنده:مددکار
یک طرف از بار:شق