آزاده:حر
آفرینش زیبایی:هنر
اثر هوشنگ گلشیری:شازده احتجاب
از ادات پرسش:چه
از ما بهتران:جن
استوار ساختن:شد
بخار دهان:ها
بخیه درشت:کن
بریدن ساقه های گندم:درم
بنده زر خرید:قن
بنیادین:اساسی
به پایان آمدن:به سر رسیدن
به مزایده گذاشتن:حراج
بوی پشم سوخته:کز
بی سر و پا:لات
بی حس:لس
بی کار و بی بند و بار:ول
پرسش:سوال
پوستین:وت
تصفیه:پالش
تنیسور زن چینی:لینا
تهی دست:ندار
توطئه ها:دسایس
تیم فوتبال ایتالیایی:پارما
جانشین پول:ژتون
جشن مسیحیان:کریسمس
جمع عقل:عقول
چیزهای آشکار:بدیهیات
حرف نداری:بی
حرکت کردن مانند کردم:لولیدن
خانه کوچک:آلونک
خدمتکار:دادا
خرس آسمانی:دب
خطاب بی ادبانه:هی
داخل:اندرون
دارای طبع جوانمردان:رادمنش
دارای هوش سرشار:تیزهوش
داستان بلند:رمان
دالان:دهلیز
درون دهان:نچ
دست مالیدن:مس
رنج کشیدن برای تهذیب نفس:ریاضت
روز قبل از دیروز:پریروز
ساییدن دو چیز:مالیدن
ستاره:تارا
سنگ ترازو:وزنه
شهر آذربایجان شرقی:ورزقان
شهر لرستان:دورود
شهر مازندران:چالوس
صوت:صدا
طرف چپ:میسره
عود:ند
فراخ:گشاد
فوتبالیست آلمانی:مولر
فیلمی از ویکتور فلمینگ:ماجرای عشقی پرتب و تاب
گرم:حار
گواهان:شهود
ماده تشخیص اسید و باز:تورنسل
مجلس اعیان:سنا
مرد بی زن:بیوه
مهمانی:سور
نابینا:کور
نادم:تایب
نورد:وردنه
هولناک:هایل
کرک و پشم:پت
کمانگیر باستانی:آرش
کنار:لب
کنار عرب:لدی
یک مشت از چیزی:قبضه