... باد آن روزگاران .. باد:یاد
آتش گرفتن:سوختن
آسیب:اک
آماده و مهیا:رو به راه
اواز خواباندن کودک:لالایی
اثر ایوان تورگنیف:سیلاب بهاری
اثر برتراند راسل:تکامل فلسفی من
اجاق مخفی:فر
اجرت:کارمزد
اخراج از کشور میزبان:دیپورت
از حشرات خون آشام:ساس
از گل ها:نرگس
از مرکبات:دارابی
استوار:متین
اعلان:رکلام
امرود:مل
ایتالیای سابق:روم
بالاترین مقام پس از پاپ:کاردینال
بانگ قمری:وت
بردگی:رق
بز نر:تکه
بزرگ و رئیس:راس
بزرگ منشی:نب
بسیار:بسا
بلندی و رفعت:سنا
به جای اوردن نماز:نماز گزاردن
به درازا کشاندن:طول دادن
به رو خفته:دمر
بی حس:لس
بی مروت:لاکردار
بیهوشی:غش
پارچه دور کمر:شال
پاروی قایقرانان:فه
پاسداری:نگهبانی
پاک دامن:پارسا
پرستشگاه زرتشتیان:اتش گاه
پرورش اندام:بدنسازی
پگاه:بام
تقسیم کردن به قسمت های منظم:دسته بندی
تقویت امواج رادیویی:رله
تمام:همه
تکبر کردن:فره
تیم فوتبال آلمانی:ماینتس
تیم فوتبال ایتالیایی:آ اس رم
جای پر نمک:نمک زار
حرف پیروزی:وی
حرف ندا:ای
خرمای عرب:تمر
خوشحالی:شعف
دست ساییدن:لمس
دست عرب:ید
دستگاه باد زدن:تلمبه
راز:سر
رخت:کسوت
رشته زردوزی:ملیله
رود ایران و افغانستان:هریرود
روغنی:چرب
زرنگ:زبل
ساز دو مضرابی:سنتور
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا:سیا
سرفراز و موفق:روسفید
سرما:زم
سگ بیمار:هار
سنگ معدنی گرانبها:یاقوت
شریک:سهیم
شعر به هنگام جنگ:رجز
شهر آذربایجان شرقی:هریس
شهر خوزستان:آبادان
شهر زنجان:ایجرود
شهر همدان:رزن
شکم بند:گن
شیب رو به پایین:سرازیری
شهر عرب:لبن
صباغی:رنگ رزی
صدایش از دور خوش است:دهل
صریح:رک
صورت بیرونی:ظاهر
طرف:ور
فارغ و آسوده:سبک بال
فرمان ادای احترام نظامی:خبردار
فلز سنگین:سرب
فیلمی با بازی جمشید مشایخی:کوسه ها
گلی است خوشبو:نسترن
لایق:سزاوار
مخفف اگر:آر
مخلوط آب و ماست:دوغ
مذکر:نر
مراد و مقصود:کام
مستی:سکر
ناروا شمردن:تحریم
نامی برای خاندان پیامبر اسلام:آل عبا
نقش و نگار کردن با گچ:گچ بری
نوشته و مکتوب:نامه
هم ترازو:هم سنگ
همدم:مونس
همراه چفت:بست
واحد سطح:آر
وسیله بی ارزش و ناکار امد:ماس ماسک
کار قابل توجه:مهم
کشور آسیایی:میانمار
کشیدن دست بر سر در وضو:مسح
یار برهمن:رای