آهنگر:حداد
ابزار کندن:بیل
اثر امیر حسن چهلتن:آمریکایی کشی در تهران
اثر خواجه عبدالله انصاری:رسایل
ادراک:حس
از استان ها:تهران
از ایلت های امریکا:اوهایو
از پیامبران:داود
از قالب های شعری:غزل
از نیروهای ارتشی:هوایی
اقامتگاه تابستانی:ییلاق
بافتن:تنیدن
باقی گذاشتن:ابقا
برابری:تساوی
برزن:کوی
به گردش در آوردن:چرخاندن
به هوش باش:هان
بیماری زردی:یرقان
پایتخت کامرون:یایونده
پیش نویس:مینوت
پیشوای دین زرتشتی:هیربد
پیشوند نفی:نا
تازه کار:مبتدی
تالاب:آبگاه
تیم فوتبال ایتالیایی:اوینزه
جام ورزشی:کاپ
جایز:روا
جنگ ها و فتنه ها:هزاهز
چوب خوشبو:ند
خمیر پخته:نان
درونی:داخلی
راست و درست:صواب
رنج کشیدن برای تهذیب نفس:ریاضت
رنگ ها:الوان
رودی در جنوب غرب:مارون
ریختن آب:صب
سرگرم انجام کاری:مشغول
سرود:نوا
علامت تجاری:آرم
فلانی:یارو
فوتبالیست پرتغالی:ادر
فوقانی:زبرین
فیلمی از خسرو معصومی و با بازی مهرانه مهین ترابی:دوران سربی
فیلمی از ماشاله افراشته:مدرک جرم
فیلمی از وودی آلن:امتیاز نهایی
فیلمی با بازی پل نیومن:هاد
گندم سوده:آرد
لگام اسب:دهانه
ماه خارج:اوت
مبلغ اجاره:کرایه
ممانعت کردن از ورود:قرق کردن
میخ چوبی:وتد
ناپسند:مکروه
ناگزیر:لاجرم
نشان دادن:ارائه
نشانه قرآنی:آیت
نه چیز دیگر:لاغیر
نور دهنده:نیر
نوعی آبنبات:پولکی
والیبالیست ایرانی:فیاضی
کارگردان زندگی پی:انگلی
کنایه از بسیار لاغر:نی قلیان
یار برهمن:رای
آشیانه مرغ:عش
آهو:ظب
اثر آندره ژید:ایزابل
اثر شهریار مدنی پور:ارواح شهرزاد
اثر صادق چوبک:اسایه ادب
اجازه ورود دادن:راه دادن
از روی نادانی:ابلهانه
اشاره شده:مشار
افسری در خدمت افسر عالی رتبه:آجودان
امروزی:مدرن
ایزد آب ایران باستان:آناهیتا
بالای فرنگی:آپ
بالندگی:نشو و نما
بدنامی:ننگ
بدون شک:یقین
برانگیزنده ترحم:رقت بار
بیرق:لوا
پاره آتش:شرر
پخش و پلا:ولو
پشچ و تاپ:خم
تند و سریع:زود
توانایی و مهارت:زبردستی
تیشه درودگری:تش
جایز:روا
جوان شدن:فتا
چهره:رو
چین خوردگی لباس یا پارچه:کیس
حالت روحی:مود
حرف درد:آخ
حرف فاصله رسان:تا
حرف نهم یونانی:یتا
حق شکرگزاری:شکرانه
خالص:قح
خو گرفتن:انس
خوراک طیور:دان
دانا:فهیم
دفع:ذب
دو یار همقد:اا
دیوار گلی:دای
رشته کوه افغانستان:هندوکش
رفتار به ناز:چم
زخم زدن:جرح
سرکشی و دشمنی:یاغی گری
شهر خوزستان:رام هرمز
شهر مرکزی:هندودر
صدای در زدن:تق تق
غار نبوت:حرا
غربال:الک
غیر از:جز
فرزند ناخلف:نا اهل
فیلمی با بازی پرویز پرستویی:بانوی من
فیلمی با بازی داریوش ارجمند:ناز و نیاز
گوارا:هنی
گونه:نوع
لاستیک خودرو:تایر
لاغر:نحیف
لشکر و سپاه:جند
ماه خارج:اوت
ماه ششم میلادی:ژوین
مایع آبادانی:آب
مجروح:جریحه دار
نابودی:فنا
نجات دهنده:ناجی
نقاش:رسام
نوشته اصلاح نشده:پیش نویس
وسیله تعیین جهت باد:باد نماها
کشور آمریکای شمالی:پاناما
کنایه از لو دادن کسی:آدم فروشی
یاغی و سرکش:نافرمان
آبگیر:ژی
اثر ساموئل بکت:مالوی
اثر محمد رحیم اخوت:نمیشود
از روی اجبار:ضرورتا
از شرکت های هواپیماسازی:ایرباس
از مصالح ساختمانی:سیمان
الوهیت:خدایی
امامان:ائمه
بازیگر فیلم گربه روی شیروانی داغ:پل نیومن
به طور رسمی:رسما
بوی ماندگی:نا
بی نظیر:یکتا
پست الکترونیکی:ایمیل
پهنه زمین:میدان
تا وقتی که:مادام
تر و تازه:خوشاب
حافظه:یاد
حقیقی:واقعی
خردمند:بخرد
دارو:دوا
در حال خندیدن:خندان
دست و پایش ناقص لست:شل
دستگاهی برقی در موتور:بوبین
دفترچه حساب:دستک
دوباره کاری:تکرار
دین داشتن:تدین
رمق آخر:نا
روغن و چربی:په
ریزه:خرده
سایه:نش
سردار لشکر:سپهبد
سرنیزه:سنان
سستی و بیماری:کسالت
سنبل:آبرود
سهل انگار:لاقید
شانه و کتف:کت
شهر آذربایجان شرقی:هشترود
شوخ و دلچسب:باحال
طرف:ور
عدد فوتبالی:اا
عضو رونده:پا
علم:دانش
عنکبوت:تارتن
فروتر:مادون
فوتبالیست هلندی:روبن
فیلم فرانسیس فورد کاپولا:دراکولای براماستوکر
فیلمی از یداله صمدی و با بازی پرویز پرستویی:بانوی من
فیلمی با بازی حمیده خیرآبادی:عروس پا برهنه
قرارها:شرایط
گاز حاصل از تبخیر مایع:بخار
گوارا:نوشین
لایحه ها:لوایح
مشاجره و زد و خورد:دعوا
منشی:سکرتر
مهم بودن:اهمیت
میانه:اوسط
نقاشی روی شیشه:ویترای
نوعی از میوه جات:مرکبات
نوعی سلاح سرد:غداره
واحد اختلاف پتانسیل:ولت
واحدی در وزن:اونس
وزیدن باد:هب
کدخدا:ده دار
کشیش:قس
کمال مطلوب:ایده آل
آنچه در تصرف شخص باشد:ملک
اثر ایوان تورگنیف:رودین
اثر فهیمه رحیمی:آریانا
اثر هوشنگ گلشیری:جن نامه
از انگشتان:سبابه
از تهمت پاک شده:مبرا
از ماه ها:فروردین
اسب قاصد:یام
اشاره به دور:آن
بخش وارد یا صادر کردن نامه ها:دبیرخانه
به گمان انداختن:ایهام
بی نیاز از ارتباط کابلی:بی سیم
پایان ها:اواخر
پایتخت بلژیک:بروکسل
پایتخت فنلاند:هلسینکی
پایتخت لیبریا:مانروویا
پزشک:دکتر
پوچ:توخالی
پول فلزی:سکه
پیاله:کاسه
تصدیق انگلیسی:یس
تصویر کلی چیزی:شما
تهمت زدن:افترا
توضیح پایین صفحه:زیرنویس
تیر انداختن:رمی
جدید:نو
جریان آب مخرب:سیل
خالص و پاک:بی آلایش
خطاب بی ادبانه:هی
دایم:پایسته
دفاع ورزشی:بک
رغبت:میل
ریشه:بن
شاه کمیاب:نادر
شتر تندرو:هیون
صنم:بت
عزیمت:سفر
غش:بیهوشی
فانی:میرا
فدا می شود:قربانی
فرشته:سروش
فرمانده:امیر
فوتبالیست اسپانیایی:ایسکو
فیلمی با بازی بهروز وثوقی:عروس:دریا
فیلمی از یداله صمدی و با بازی امیر جعفری:کلانتری غیر انتفاعی
قسمت عقب چیزی:موخر
قلب:دل
قلماسنگ:فلاخن
گذاشتن:قرار دادن
گوارا:نوشین
گونه ای از میوه ها:مرکبات
گیاهی خاردار:یز
لازم و واجب:بایا
ماده درون ستون فقرات:نخاع
مایع رقیق کننده:تینر
مجاز از غذا:نان
معتقد به جدایی دین و سیاست:لاییک
میانه بد بین دو نفر:شکرآب
ناخشنود از وضع موجود:ناشکر
نوشته شده:مکتوب
همگی:یک سر
کار برجسته و نمایان:هنر
کارگردان "ژی ژی":وینسنت مینلی
کشور آفریقایی:کنیا
یازده:اا
آنچه نثار می شود:فدا
آنچهبه وعده فروخته شود:نسیه
اثر علی شریعتی:آثار جوانی
اثر منیره روانی پور:زن فرودگاه فرانکفورت
از بین بردن:زوال
از سازها:پیانو
از گناه کسی گذشتن:بخشودن
اندازه بودن:قد دادن
با ادب:مودب
باران تند و شدید:رگبار
بدنامی:رسوایی
بنده زر خرید:قن
به ناگاه:ناگه
پایتخت آندورا:آندورا لاولا
پایتخت اتریش:وین
پدر مرده:یتیم
پراکنده کردن مایعاتاشیدن
پرده توری:شف
پنبه زن:حلاج
پهلوان:گو
پیشرو:طلایه
ترک خفیف استخوان:مو
تصدیق روسی:دا
تکرار حرف:نن
جا :مکان
چه کسی:کی
خدای درویش:هو
خریدار:مشتری
خطاب بی ادبانه:هی
خوب و خوش:خه
خود این:همین
درخت زبان گنجشک:ون
دردسر:زحمت
درشت و محکم:کت و کلفت
دست دوم فروش:سمسار
دوک و ریسه:شبک
رجحان:برتری
روشندل:کور
ریسمان گرد کرده:کلاف
زبان ایران در زمان ساسانیان:پهلوی
زنده:حی
زور:قوت
زیارت کعبه:حج
زیست:زندگی
سالخورده:مسن
سهمیه:جیره
شهر البرز:هشتگرد
شکوه:فر
شیفتگی و عاشقی:شیدایی
طاقچه:رف
طبقه زمین:لایه
عدد ورزشی:دو
فوتبالیست آرژانتینی:گاگو
قرائت کردن:خواندن
قوه حافظه:یاده
گداختن:ذوب
گستردنی:فرش
گلوله کوچک شیشه ای:تیله
گمراهی:ضل
گوش دادن:نیوشیدن
لباس:رخت
لوچ:دوبین
مجاز از موجود معصوم و بی گناه:طفلک
مطلوب و مرغوب:دلاویز
مفصل در و پنجره:لولا
نزاد مردم روسیه:روس
نهان ها:خفایا
همسر زن:شو
وسیله یک طرفه کردن جریان الکتریکی:دیود
کتف و شانه:خا
کشور آفریقایی:گامبیا
اثر الکساندر پوشکین:کولیها
اثر جعفر مدرس صادقی:ناکجا آباد
اثر ساموئل بکت:من نه
اثر گراهام گرین:وزارت ترس
احساس و نیکویی:منت
از چاشنی ها:سس
از حروف الفبا:لام
از روی اجبار:ضرورتا
از مصالح ساختمانی:بتون
از ورزش هلی قدرتی:وزنه برداری
استعداد فهم و دریافت:شم
امر از پیدا کردن:یاب
بخشی از اوستا:نسک
برادر:داداش
بریدن از بیخ:حذ
بریدن ساقه های گندم:درو
پس غذا:دسر
پیروان یک دین:ملت
پیش روی:فراروی
تبسم:لبخند
تصدیق روسی:دا
تلخ عرب:مر
توهم و پندار:مخیله
چرک و عفونت:ریم
چوب بند:داربست
داخل:تو
دروازه بان آلمانی:نویر
دستگاه نساجی:هف
دعای بد:نفرین
دوست:یار
ستارگان:اجرام
سرازیر کردن آب:ریختن
سرقت:دزدی
سفید پوست:رومی
شاد و خوشحال:شادان
شرح و تفسیر:گزارش
شهر خراسان جنوبی:سرایان
شهر سمنان:ارادان
شهر یزد:اردکان
شهری در استان اردبیل:نمین
شهری در افغانستان:مزار شریف
شک:ریب
شکل و صورت:شمایل
طرف چپ:یسار
ظرف بزرگ پختن غذا:دیگ
عامل تکثیر نهانزایان:هاگ
عدد یک رقمی:چهار
علم مطالعه نور:آپتیک
فعال و پرکار:کاری
فیلم فرانسیس فورد کاپولا:مردم باران
فیلمی از جیمز کامرون:آواتار
فیلمی با بازی نیکی کریمی:رد پای گرگ
قسمتی از ترازو:کفه
گداختن:ذوب کردن
گل انار:نارخو
گل ته جوی:لای
لوازم:وسایل
موسسه حمل و نقل:باربری
مبارک شمردن:تبرک
مروارید:در
ناموس ها:نوامیس
نوعی پرده:کرکره
همسر مرد:زن
واحد اندازه گیری زمین:جریب
کشتزار نیشکر:نیستان
کلمه تعجب:وا
کوپن:کالابرگ
اثر صادق کامیار:نامیار
اثر گی دو موپاسان:بلامی
احصائیه:آمار
از بین رفته:نابود
از حروف یونانی:امگا
از رودهای مرزی:ارس
از سبزی های خورشتی:اسفناج
از نت ها:فا
برنج کوبی:رزازی
بزرگ منشی:نب
به درون دهان کشیدن:مکیدن
بهانه گیر:بدقلق
بیماری:دا
پدر:والد
پیرو حضرت موسی ع:یهودی
تازه به دوران رسیده:ندید بدید
تصدیق آلمانی:یا
تصدیق انگلیسی:یس
تمام کردن:تکمیل
تورم پوست:تاول
جبرئیل:روح القدس
جشن باستانی:نوروز
جمع ضعیف:ضعفا
چربی:په
چندین دفتر:دفاتر
خوب نیست:بد
خوب تر:بهتر
دوست :یار
راه:جاده
رب النوع مصری:رع
رده:صف
رزمایش:مانور
رشته:ریسمان
روزی دادن:ارتزاق
روش و طریقه:منوال
زمین آماده کشت:آبسته
زوج ها:ازواج
زیاد بهانه می گیرد:نقنقو
ساختمان ها:عمارات
سرشته شده:عجین
شهر سمنان:میامی
شهر مرکزی:شازند
صباغی:رنگرزی
صدای شکستن:تراک
فرش مالیدنی:نمد
فرهنگستان:آکادمی
فرو گذاشتن:اهمال
فسادها:مفاسد
فیلمی با بازی افسانه بایگان:آلما
فیلمی با بازی پل نیومن:هاد
قرائت شده:خوانده
گل سفید خوشبو:رزاقی
گلی قرمز رنگ:شقایق
گوشت خوک دود داده:ژامبون
مالدار:دارا
مشهور:نامی
مغز نگاری:سیتی اسکن
نوعی حلوا:لو
نیستی:هلاکت
هدیه دیدن روی عروس:رونما
هلاک:دمار
همه مردم:عوام
هویدا شدن:نمودن
وفور:فراوانی
کاتب:قلمزن
کشور اروپایی:یونان
کنج:زاویه